سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زندگی بدون دوست داشتن بی معنی است!

باران را دوست دارم
نوشته شده در 88/3/17:: 11:38 صبح

گفت شیفتــه بــاران شــو ،
وقتـی بـی‌تـابی می بــارد و خیست می‌کنـد ،
شیفتــه بـاران که شـدم ، بـــاران باریـد امـــــــا
هرگـز خیســـم نکرد .
شاید هنوز تا سپیده ‌دمـان شیفتگی راستین هزار فرسنگ فاصله است.
امــــا تـو ای سپیــده صبـح
بــه هنـگامه میــــلادم دستــی بـرآور
بگــذار نامم مشوش هراس از پیـــروزی تاریکـــی نبــاشد
بــه هنـگامــه آغـــــازم دستــی بـرآور
بگـذار نه شیفتــه باران باشم ، نه مهتاب ، نه ابر ، نه شب و نه ستاره
بــه هنـگامه آمـــــدنم دستـــی بـرآور
بگـذار طلوع دروغیـن شب بیچـاره ای نباشـم ، در انتـظار نافرجـام روشنـــــــی
خـــدا را
بــه هنگامـــه میـلادم دستــی بـــرآورد.

 



کلمات کلیدی :
پیامها